-
سال نو
یکشنبه 28 اسفندماه سال 1390 10:45
هر سال واسه همه سال خوبی رو آرزو میکنم هر سال هدفم اینه که سالای بعد بهتر باشم ولی نمیدونم چرا امسال یه حس پنهان خوبی نسبت به سالای قبل دارم. نه واقعا دارم ... از ته دل ===>> ای خدا منو رفیقام حقمون بیشتر از اینیه که هست به اون چیزی که واقعا لیاقتشو داریم برسونمون . سال نو مبارک
-
حس پنهان
چهارشنبه 10 اسفندماه سال 1390 12:27
گفتگوی پسرانه از اونجا شروع شد که فهمید نمی تونه با جنس مخالفش ارتباط بر قرار کنه. می گفت وقتی از یه دختری خوشش می اومد دوست داشت با اون بره و یه فنجون چای بخوره و یا شبا رو تا صبح با هاش صحبت کنه , یا با هاش بالای یه ساختمون بشینه و شبای تهرانو تماشا کنه , یا با هم برن خرید و از این جور آرزوهای نمیدونم کوچیک یا بزرگ...
-
استامینوفن کدئین 500
چهارشنبه 5 بهمنماه سال 1390 20:12
با بی سوادی بحثم شد . اون ازم یه قرص استامینوفن کدئین 500 خواست . من گفتم که همچین چیزی نداریم یا کدئین خالیه یا 500 . اون گفت که نه من خودم خریدم ! هستش. من گفتم ... اون گفت ... . . . آخر گفتم اگه هست برو یه دونه بخر و بیار. گفت باشه. عجیب اینکه رفت و خرید و آورد . خوب به این رسیدم که هنوز چیزایی هست که من خبر ندارم .
-
شطرنجی
پنجشنبه 8 دیماه سال 1390 16:12
سرباز قانون شکن در قانونی که برای شطرنج تعین شده سرباز حق برگشتن و عقب نشینی را ندارد روزی سربازی قانون را شکست و به سمت سپاهیان خود برگشت سربازهای دیگر که تا به حال با این صحنه اولین بار بود روبه رو می شدند ، با وحشت و تعجب آمیخته به هم رو به سرباز قانون شکن گفتند :این چه کاری بود که کردی مگه نمی دونی که ما فقط حق...
-
از فرش ... به عرش
سهشنبه 22 آذرماه سال 1390 23:53
روزی حلال (قسمت دوم ) آقا مرتضی الان یکی از برج سازای تهرانه , همسایه دیوار به دیوار ما بود , یکی از آدمایی که من همیشه برای از فرش به عرش اومدنش به همه مثال میزنمش کسی بود که با مو تور مسافر کشی میکرد ولی کسی تا به حال نتونسته بفهمه که چطور یه مسافر کش میشه یه برج ساز , همه با نظر بد به این قضیه نگاه میکنن و میگن که...
-
یک داستانک متفاوت
شنبه 12 آذرماه سال 1390 01:23
پیشگفتار : به دلیل طولانی بودن داستان معذرت میخام ولی اگه حوصله کنید و این داستان رو بخونید فکر کنم که یه داستان متفاوت رو تجربه کردید روزی حلال یه مسافر کشم , البته باموتور مسافر کشی میکنم یه موتور قسطی خریدم و با اون کار میکنم .مسافرای من با همه مسافرا فرق دارن یا آدمای پولدارین یا خیلی عجله دارن. جالبه با یکی از...
-
کمیابه ولی پیدا میشه
جمعه 4 آذرماه سال 1390 01:29
یک سالی میشه که خدمت سربازیم رو تموم کردم.دوران خوب و آموزنده ای برای من بود . یه روز که داشتم خاطراتمو مرور میکردم توجهم به یه سری از خاطرات جلب شد . اون راننده تاکسی که ازم کرایه نگرفت و با خنده به من گفت " تموم میشه " روزی که تو اون کوچه خلوت و ساکت قدم میزدم و اون خانوم مهربون که از غذای خودشون به من هم...